یه مطلب جالبی رو خوندم گفتم برای شما هم بزارم بخونیدش

کلیک کنید

نمونه‌هایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور

کلا هفته پرکاری بود اما تموم شد. فعلا اینا رو داشته باشین فردا بهتون سر میزنم

نمونه‌هایی از کاریکلماتورهای پرویز شاپور


برای اینکه پشه‌ها کاملاً ناامید نشوند، دستم را از پشه‌بند بیرون می‌گذارم.

    اگر بخواهم پرنده را محبوس کنم، قفسی به بزرگی آسمان می‌سازم.

    دلم به حال ماهی‌ها می‌سوزد چون هیچ کس اشکشان را نمی‌فهمد.

    وقتی عکس گل محمدی در آب افتاد، ماهی‌ها صلوات فرستادند.

    گربه بیش از دیگران در فکر آزادی پرندهٔ محبوس است.

    به یاد ندارم نابینایی به من تنه زده باشد.

    هر درخت پیر، صندلی جوانی می‌تواند باشد.

    به عقیده گیوتین، سر آدم زیادی است.

    روی همرفته زن و شوهر مهربانی هستند!

    غم، کلکسیون خنده‌ام را به سرقت برد.

    بلبل مرتاض، روی گل خاردار می‌نشیند!

    قطرهٔ باران، اقیانوس کوچکی است.

    قلبم پرجمعیت‌ترین شهر دنیاست.

    به نگاهم خوش آمدی.

    پایین آمدن درخت از گربه.

    زندگی بدون آب از گلوی ماهی پایین نمی‌رود.

    جارو، شکم خالی سطل زباله را پر می‌کند.

    فواره و قوه جاذبه از سربه سر گذاشتن هم سیر نمی‌شوند.

    باغبان وقتی دید باران قبول زحمت کرده، به آبپاش مرخصی داد.

    فاصله بین دو باران را سکوت ناودان پر می‌کند.

    فریاد زندگی در سکوت گورستان ته‌نشین می‌شود.

    همه ​​مردم جهان به یک زبان سکوت می​کنند.

زبان هم فیلتر دارد