برنامه ریزی کردم که دیروز رو بخوابم.
ساعت 4.30 پا شدم واسه
نماز. بعدش بچه ها میخواستن برن مدرسه یه ساعت ور زدن خفه هم که نمیشن.
نیم ساعت گذشت زنگ در رو زدن مامور آب بود. یه نیم ساعت گذشت مادرم زنگ زد
منو فرستاد دنبال یه کاری. بعدش هم دیدم ساعت 8.30 خواب از سرم پریده منم
دیگه نخوابیدم.
البته این یه چیز کاملا عادیه. یعنی من فقط تصمیم بگیرم یه روز بخوابم دنیا ضد من میشه.